دوست و همرزم شهید سیدمرتضی رضاقدیری میگوید: شرایط سختی را تصور میکنم. شاید من اگر جای سیدمرتضی؛ بیسیمچی گردان بودم، در آن شرایط پشت بیسیم سرفرماندهام دا...
چفیه یکی از شهدای دفاع مقدس را از خاک درآوردم و تکان دادم. یک کلاه آهنی هم بغلش بود. آرام، با دست خاکهای اطرافش را خالی کردیم و دیدیم که شهید خفته است.